تفاوت خواب و بیداری در چیست؟ این پرسش را با بسیاری از دوستانی که در این باره با ایشان گپ زده ام، در میان گذاشته ام. در باب تامل شخصی ام در این خصوص هم پیش تر نوشته ام. اما تفاوت جدی ای که _البته در عالم بیداری_ به ذهن من می رسد را مایلم در این پست بسط بدهم. از نظر لغت شناسان واژه Dream به معنی رویا از draugmas به معنای فریب و وهم می آید و wake به معنی بیداری از weg به معنی زنده می آید. تعبیر من اما نقطه مقابل چنین تلقی از خواب و بیداری است: رویا به گمان من درک مستقیم حضور است؛ حال آن که بیداری درکی از گذشته و عدم حضور.
آن چه انسان درک می کند، از مجرای حس می گذرد. اگر چیزی را می شنویم به این معناست که ارتعاش مولکولی امواج صوتی ای را ایجاد می کند که با مایع کذای داخل حلزون شنوایی رزونانس ایجاد می نماید. لرزش سلول های شنوایی به علائم عصبی بدل می گردند که نهایتا به مغز منتقل می شود. به همین قیاس اگر چیزی را می بینیم، یعنی این که فوتون های در محدوده ی نور مرئی با رفتاری موجی-ذره ای به سلول های میلهای شکل ردوپسین میخورد. تکانههای عصبی ناشی از جذب نور توسط اعصاب به مغز منتقل شده و ما را قادر به دیدن میکند. مشابه همین فرایند در سایر اقسام حس هم رخ می دهد.
اما نکته این جاست که این فرایند زمان بر است. آنچه ما می بینم، می شنویم و حس می کنیم، متعلق به گذشته است. گذشته ای که دیگر وجود ندارد. این گذشته با وجود سرعت نور و اعصاب باز هم گذشته است. گذشته ای نه چندان نزدیک. بخشی از دیالوگ فیلم خیلی دور خیلی نزدیک را برای روشن تر شدن مقصودم می آورم.
• سحابی اسکیموها هم خیلی دیدن داره، قشنگترین قبرستونیه که تو عمرم دیدم.
• قبرستون؟
• آره سحابی ها هم محل تولد هم محل مرگ ستاره هاست، همشون برمی گردن به همون جایی که ازش متولد شدن.
• ما نمیدونستوم ستاره هم میمیرن.
• همشون میمیرن ، خیلی از ستاره هایی که ما الان داریم می بینیمشون شاید میلیون ها سال پیش مردن ولی ما بخاطر مسافتی که باهاشون داریم هنوز اونارو میبینیم.
• یعنی انقدر دورن؟
• خیلی دور خیلی نزدیک، وقتی با دنیای خودمون مقایسه کنیم خیلی دورن اما اگر با کهکشان های دیگه مقایسه کنیم تازه می فهمیم چقدر به ما نزدیکن و ما خبر نداریم.
آن چه ما حس می کنیم و به عنوان محیط پیرامون خود می شناسیم نیز به همین قیاس یک قبرستان از گذشته ای است که دیگر وجود ندارد. ما به عنوان انسان هیچ دسترسی مستقیم به اکنون، و حضور در حال نداریم؛ به استثنای یک وضعیت خاص. هنگام رویا. در رویا دیگر از مکانیسم های زمانبر موج و نور و عصب خبری نیست. آن چه درک می کنیم محصول حضوری بلافاصله و بلاواسطه است. از فیلتر زمان نمی گذرد. حال است، اکنون است. و از همین حیث، رویا واقعی تر از بیداری است و بیداری فریبنده تر از رویا.
Henry David Thoreau: “Our truest life is when we are in dreams awake”
پیامگیر روزبه: سلام. پرزیدنت الان با داروین رفتند سینما فیلم وون کار وای ببینند. لطفا پس از شنیدن صدای موسیقی ژاپنی پیغام بگذارید
پیامگیر میثم: سلام علیکم. یو هو کالد نگین اند میثم. اسپشالی نگین. ان شالله وی ویل بی بک اند کال یو اند اینوایت یو فور دینر. می الله بلس یو.
پیامگیر مصطفی: نمی دونم چی شد مریم. این دکمه قرمزه چی بود. داشتم دگمه هاش را بازی می کردم بعد قرمزه را فشار دادم یک چیز خارجی گفت و قطع شد. این تلفن گدیمه بهتر.... بوق
پیامگیر رحمانی: اگر قضیه مربوط به کال آو دیوتی هست دکمه یک را فشار دهید. اگر فوتبال دکمه دو. اگر یک جایی دیل خوب گذاشتند با خط ورایزن من تماس بگیرید.
پیامگیر امین: هی یو نو وات تو دو