سعید و حسام رسیدند.

مدتی مهمان من هستند تا یک جایی برایشان دست و پا کنیم.

دست و پا کردن یعنی دست به سر کردن.

بیچاره­ها را نیامده بردم تفسیر.

تفسیر یعنی تلاش انسان برای جمع کردن سوتی­های باریتعالی.

فردا صبح کله­پاچه.

شب هم جشن یلدا.

یلدا یعنی جشن آدمیان در سالگرد چیرگی سیاهی بر سپیدی. ظلمت بر نور. شب بر روز.

+ نوشته شده در شنبه سی ام آذر ۱۳۸۷ساعت 8:38 توسط وحید وحدت |

۲۳  آذر را به فرشتگان باغ عدن تسلیت می گویم. الان می فهمم که فراقش چقدر برایتان سخت است.

+ نوشته شده در شنبه بیست و سوم آذر ۱۳۸۷ساعت 7:52 توسط وحید وحدت |

برفک پریروز تبدیل شد به برف درست و درمان. اهالی معتقدند که این برف در چهل سال گذشته بی­سابقه بوده. همیشه اتفاقات مربوط به آب و هوا بی­سابقه است. جالب این که در 40 سال! من که بالشخصه این را در یزد هرساله شنیده­ام که گرمای امسال، سرمای امسال، بارندگی، خشکسالی، برف طوفان تگرگ امسال در چهل سال گذشته بی­سابقه بوده. چهل عدد دروغ است:

http://www.iranpress.ir/jahaneghtesad/Template2/News.aspx?NID=17883

 

نکته­: برف با رب انار از گریپ فروت با نمک هم خوشمزه تر است.

 

برونگرا، واقع گرا، متفکر

تو یک تیپ "مدیر" هستی. دقیق و منظم و هدفمند. با اینکه تو یک فرد برون گرا هستی، اما خصوصیات تهاجمی آدم­های کنه و مردم آزار را نداری یعنی در کل با وجود اینکه پشت کار داری، برای رسیدن به اهدافت مخ مردم را نمی زنی! خیلی عالیه! اگرچه احتمالا دوست داری در امور دیگران یک کمی هم دخالت کنی، ولی بعضی وقتها بهتر است اجازه دهی امور همانطوری که هستند پیش بروند و خودت را نخود هر آش نکنی!

به هر حال، تو هم برای خودت و هم برای دیگران مدیر عالیی هستی. و این دقیقاً به این خاطر است که تو ترجیح می دهی بیشتر سودمند فکر کنی، تا خلّاق؛ و بجای پیروی کردن از قلبت از عقل و منطقت کمک می گیری. معمولاً مردم هم به این طرز فکر، احترام می گذارند؛ ولی وقتی درخواستهای عشق و محبتشان به گوشهایی کاملا کر برخورد می کند، می تواند آنها را دیوانه کند.

به هر حال، سعی کن گاهی هم قلب داشته باشی

 

این نتیجه­ی یکی از این تست های شخصیت سنجی بنده است.  لذت کشف این نکته که از محتوایش خشنودام را با گفتنش از شما خواننده­ی عزیز دریغ می­دارم. اما نکته­ی جالب یکی از سوالاتش بود:

ترجیح می دهید پس از مرگ

1 فراموش شوید

2 با نفرت از شما یاد شود

بعد از آدم توقع دارند خوش قلب هم باشد.

+ نوشته شده در شنبه بیست و سوم آذر ۱۳۸۷ساعت 1:35 توسط وحید وحدت |

فکر می­کنم بالاخره ایده­ی نسبیت زمان را فهمیدم. دو روزی که نوبت آشپزی من است زودتر از بقیه می­رسد.

 

بزرگ شدن امری تدریجی نیست. آدمی یکهو چشم باز می­کند می بیند اوهو، کجای کار است و کلی برای خودش مردی شده. حالا بیا و درستش کن.

 

صرفنظر از سیف­الله، تنها موجود غیرزنده­ای که کلی باهاش حرف زده­ام، کامپیوترم است. ناز خریده­ام، عصبانی شده­ام، منت کشیده ام، فحش داده­ام، التماس کرده­ام، نفرین کرده­ام. لامصب محل سگ هم نمی­گذارد. حالا بیا و صد سال وبلاگ بنویس، خم به ابرو نمی­آورد اما امان از وقتی که یک کار جدی داری، می­گذارد دم آخر همه­ی عیوب نرم­افزاری، سخت­افزاری، فنی.. را یکجا تحویلت می­دهد. نمونه­اش پروژه­ی امشب­مان با بن.

....قربونت برم، اینا شوخیه، شما به دل نگیری­ها!

+ نوشته شده در جمعه پانزدهم آذر ۱۳۸۷ساعت 3:22 توسط وحید وحدت |

جناب باری تعالی، پس این همه سکینه سکینه که می­­گفتی چه شد؟

 

روز شکرگزاری به آخرین پنج­شنبه­ی نوامبر گفته می­شود که در آن بوقلمون­های بسیاری دارفانی را وداع می­گویند.

جمعه­ی سیاه در خارجه به فردای روزشکرگذاری گفته می­شود که درآن مغازه­داران عزیز سخاوتمند و سحرخیز می­شوند.

 

بخشی از صورت جلسه­ی این هفته­ی دعای کمیل:

مراسم این هفته مصادف شد با روز شکرگزاری. خدا را شاکریم که بار دیگر توفیق حضور در این گردهم­آیی پرفیض را فراهم آورد. نماز ظهر و عصر به امامت آقا میثم برگزار شد. سپس آقای احسان دوانی تفسیر شیوایی از سوره­های فیل و قریش ارائه کردند. صاحب­خانه همگی را با تدارک دیدن بوقلمون مفصل بار دیگر شرمنده کردند...

 

رسم است که در روزشکرگزاری نعمت­هایی که خدا در یک سال گذشته به فرد عطا کرده را یادآوری کرده و شکرش را به جا می­آورند:

خدایا

از این که من را به عیالات مکرمه رساندی ممنونم.

از این که من را به ایالات متحده رساندی ممنونم.

وام ازدواجه خیلی نبود ولی دمت گرم.

لپ تاپ من را دزدیدند که این دفعه را نادیده می­گیرم.

راستی این مقاله­ی ما که شانسی شانسی علمی پژوهشی شد کار تو بود نه؟ خیلی حال کردم.

بابت آن اتفاق کذایی آخر اسفند خیلی ازت دلخورم. با شاید یک خیری توش بوده و این­ها هم گول نمی­خورم.

تو را سپاسگزارم از این که در این روز خجسته، بوقلمون نیستم.

برای این که شکرها به حدنصاب برسد بابت این که آب رادیاتور فقط صورت من را سوزاند اما آسیبی به چشم­هایم نرسید، متشکرم.

پیشاپیش از این که این مردک سال آینده رئیس­جمهورمان نیست نیز کمال تشکر را دارد. (این آخری را گفتم بلکه تو رودربایستی بیفتی)

+ نوشته شده در یکشنبه دهم آذر ۱۳۸۷ساعت 9:33 توسط وحید وحدت |