یکی از چهار کودکی که در حال بازی فوتبال در ساحل غزه مورد اصابت موشک قرار می گیرد، پیراهن شماره هشت تیم آلمان را به تن داشته. تصویر این پیراهن خونین باعث می شود تا مسوت (مسعود) اوزیل، صاحب این پیراهن در تیم ملی آلمان، ششصد هزار دلار به کودکان غزه اهدا نماید.

ده ها سایت فلان نیوز و بهمان آنلاین و هزاران شهروند عادی در چرخه این خبر جعلی مشارکت داشته اند (اصل خبر). البته طبیعی است که با گسترش رسانه های اجتماعی و شبکه های مجازی، انتشار اطلاعات کاذب هم تسریع شود، اما حجم چرندیاتی که تولید و تکثیر می شود واقعا شگفت انگیز است. شاید از پنج سال پیش تا به حال بیش از ده مرتبه خبر درگذشت حمیرای خواننده را شنیده یا خوانده باشم (ریمیکس معین از همان خبر).

همگام با توسعه رسانه ها، توزیع اخبار جعلی هم تسهیل و تسریع می شود. احتمالا همنسلان من به خاطر دارند که اخبار علمی فرهنگی هنری (!)، گزارش هایی پخش می کرد از دختری در ملایر که اشک هایش تبدیل به مروارید می شد و یا دختر دیگری که از زیر پلک هایش دسته های مو رشد می کرد (البته در هر دو مورد، همان برنامه پس از چند هفته اعلام کرد که مراجع محلی متوجه شده اند که این ادعاها صحیح نبوده). وقتی آقای استاد و کارشناس در همایش عمومی اظهار می کند که طعم دهنده نوشابه از کبد جنین انسان تهیه می شود چه انتظاری می توان از نوجوانانی داشت که معیاراصلی شان در بازنشر یک خبر کول بودن آن است؟ (فیلم همایش حذف شده ولی استاد ول کن نیست: اینجا را مشاهده کنید).

کژآگاهی البته منحصر به ایران یا جوامع توسعه نیافته نیست. اتفاقا کم نیستند آمریکایی هایی که معتقدند که الویس پریسلی نمرده و یا گمان می کنند ویروس اچ آی وی در لابراتوارهای سازمان جاسوسی آمریکا ایجاد شده است (اینجا). رشد سرطانی اطلاعات غلط در فضای دیجیتال امروزه به یک دغدغه جهانی بدل شده است به طوری که فوروم اقتصاد جهانی آن را یکی از مخاطرات اصلی پیش روی جوامع مدرن معرفی کرده است (اینجا). اطلاعات غلط گرچه بازه عمرشان کوتاه است اما وقتی در ذهن میزبان خود رسوخ کردند، به سختی تن به اصلاح می دهند.

طبیعتا ملتی که دچار نوعی انومی اجتماعی است، به بیانی دیگر ساختار هنجارهای اجتماعی آن فروپاشیده است، در فقدان مرجعیت نهادهای خبری، آمادگی بیشتری برای پذیرش اخبار ناموثق دارد. هرچه باشد، احتمال شیعه شدن انیشتن چندان کمتر از غنی سازی اورانیم در آشپزخانه دختری 16 ساله که نیست (توجیه فنی خبر).

این که عده ای انرژی و وقت خود را بگذارند برای جعل کردن آرم اسرائیل روی پیراهن مسی و یا عده ای دیگر عکسی از مراسم تعزیه را با عنوان «حراج زنان اسیر توسط نیروی داعش» منتشر کنند رونق بازار خزعبلات را تایید می کند. وقتی گزارش بی بی سی نشان می دهد که عموم ویدیوهای نکات خانه داری که در استودیوهای بزرگ با عوامل متعدد و نورپردازی قوی و دوریبن حرفه ای تهیه شده اند از اساس جعلی اند می توان حدس زد که تا چه حد محتواهای سیاسی که در شبکه های مجازی منتشر می شوند فاقد اعتبارند. اما فعالیت برنامه ریزی شده شرکت های چند میلیون دلاری تولید محتوای هدفمند جعلی بدون بازیگری فعال ما خوره های مطالب کلیک خور ناکام می ماند.

اتفاقا پژوهشی بر روی واکنش مخاطبان به اخبار ناصحیح در فیسبوک موید همیت و فعالیت کسانی است که به این دسته از اطلاعات علاقه مندند. این مطالعه نشان می دهد که رفتار انسان ها در مقابل شایعات فیسبوکی به شدت قطبی است: بخشی از مخاطبان اخبار جعلی، پذیرای این اطلاعات اند در حالی که گروه دوم در مقابل پرپوچ مقاومت می کنند (اصل مقاله را از اینجا دریافت کنید). پژوهشگران مرکز مطالعات پیشرفته در ایتالیا با تحلیل واکنش کاربران فیسبوک به بیش از 4700 خبر جعلی به این نتیجه رسیده اند که گروه نخست به مراتب فعال تر از گروه دوم است که تقوای دیجیتال پیشه می کنند. به قول برتراند راسل: «یکی از ویژگی‌های دردناک زمانه ما این است که آنان که اطمینان دارند و قاطعیت، نادانند و آنان که بهره‌ای از فهم و شعور برده‌اند، مقهور تردیدند و بی‌عملی».

نکته دیگری که این مطالعه از طریق یپمایش واکنش‌های 1.2 میلیون عضو فیسبوک (که صفحه شان به روی عموم باز بوده) به بیش از 270 هزار پست نتیجه گرفته، این است که توضیحی که شایعات از پدیده‌ها می دهند، فاقد پیچیدگی دلایل واقعی آن رویدادهاست. همان طور که تصور یک گروه خبیث فراماسونر در پشت پرده حوادث مهم جهانی، تحلیل وقایع سیاسی تاریخی را ساده‌تر می‌کند (اینجا).

نقاط آبی، نشان دهنده گروه هایی از فیسبوک هستند که اخبار علمی منتشر می کنند. گروه های نارنجی شایعات را به اشتراک می گذارند. اعضای هر صفحه به ندرت عضو صفحات گروه رقیب می شوند.

نقاط آبی، نشان دهنده گروه هایی از فیسبوک هستند که اخبار علمی منتشر می کنند. گروه های نارنجی شایعات را به اشتراک می گذارند. اعضای هر صفحه به ندرت عضو صفحات گروه رقیب می شوند.

اما نتیجه گیری اصلی مقاله در مورد تجارت اکاذیب این است که چرخه تولید و توزیع و مصرف آن انحصاری است. به عبارت دیگر، و بر اساس مطالعه آلساندرو بسی و همکارانش بر روی هفتاد و دو صفحه فیسبوکی که تقریبا نیمی از آن ها به تولید اخبار علمی اختصاص داشته و نیم دیگر اطلاعات آلترناتیو را اشاعه می دهد، نشان داده اند که اعضای این گروه ها با یکدیگر تعامل بیشتری دارند تا با اعضای گروه های رقیب. در واقع با عضویت در یک گروه شایعه پراکن، احتمال عضو شدن در گروه های مشابه بیشتر می شود. طبعا دو قطبی که در مواجهه با خبر جعلی در فیسبوک شکل می گیرد، کمتر شاخ به شاخ می شوند. گرچه به نظر می رسد، با رایج شدن رسانه های جایگزینی نظیر وایبر، این دو گروه دیگر نمی توانند سر خود را در دنیای اخبار مطلوبشان پنهان کنند.

پایان خبر

نکته: پیش از لایک کردن و همخوان کردن و نظر دادن، ضرر ندارد که در ادعاهای این نوشته تشکیک کنید. آیا واقعا امکان بررسی آماری 1.2 میلیون عضو فیسبوک میسر است؟ آیا نویسنده قصد نداشته با ذکر چند مثال ملموس اعتماد مخاطب را جلب کند تا اطلاعات نادرست را میان اخبار واقعی پنهان نماید؟ آیا استفاده از کلمات تخصصی مثل آنومی یا واژه های لاتین نظیر فوروم به روشن تر شدن بحث کمک کرده یا صرفا هدفش مرعوب کردن مخاطب با انبوهی از مراجع شبه علمی است؟ آیا استفاده از اسامی پژوهشگران خارجی و عناوین پرطمطراقی نظیر مرکز مطالعات پیشرفته ایتالیا و فوروم جهانی اقتصاد در جهت اعتبار کاذب دادن به ادعاهای نوشته نیست؟ گراف ها و چارت های مبهم چطور، آیا در پی آن نیستند که جلوه ای علمی و پیچیده به گزارش بدهند؟ آیا پیوند دادن و ارجاع دادن لزوما حکایت از صحت اطلاعات دارد؟ آیا کلا از همخوان کردن نوشته که هیچ، از خواندن آن هم پشیمان شدید؟ در این صورت متوجه شده اید که چرا گروهی که من پرهیزگاران دیجیتال می نامم، فعالیت کمتری نسبت به گروه رقیب خویش دارند.

+ نوشته شده در سه شنبه بیست و هشتم مرداد ۱۳۹۳ساعت 0:12 توسط وحید وحدت |