اوی قرمزک شاخدار. برنامه ام از این قراره. امروز مشق سولار پسیو ساستینبل هاوسینگ. پسین دعای کمیل. فردا خواندن مقاله خانم لی. پس فردا تمام کردن کتاب فلسفه. ببینم چه کار می کنی.

لذت ها نسبی اند. چیزهایی اینجا کیف آدمی را کوک می کند که در تصور نمی گنجد. مثلا نصب کردن ادوب آکروبات پروفشنال قفل شکسته. استفاده از وایرلس همسایه. دوغ آبعلی. تماشای گرگم به هوای تیم معلولین ایران مقابل چهچیزستان. هاریکین. حتا رفتن برق که لابد دیگر امکان تجربه لذت آن را حالاحالاها نخواهم داشت.... و احتمالا بازی پانتومیم که من هنوز به مراتب درک التذاذ آن نایل نیامدم.

امکانات کم است. این خارجی ها سوسک به این گندگی دارند اما دریغ از یک دمپایی پلاستیکی نارنجی.

 

 

 

+ نوشته شده در پنجشنبه بیست و پنجم مهر ۱۳۸۷ساعت 20:24 توسط وحید وحدت |